53- ما در دوره‌ي فَترت که نه آن‌جايي هستيم و نه اين‌جايي، کارمان به جايي کشيده مي‌شود که قسمتي از وجودمان با قسمت ديگرش دائماً در حال جنگ و ستيز است و راز هستي، روز به روز برايمان مجهول‌تر مي‌شود مگر آن‌که در بستري ماوراء بستري که علم تجربي براي بشر فراهم کرده، خود را جستجو کنيم و به ساحت تفکر و تذکر نظر اندازيم تا پاره‌اي از وجود ما منکر پاره‌ي ديگرمان که بي‌شک اصيل‌ترين بخش وجودمان است، نشود. يعني به جهان گمشده‌اي که فعلاً از منظر ما پنهان شده است، نظر کنيم.

#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده

52- از ميان‌رفتنِ سلسله‌مراتبِ شئون انساني موجب شد تا اطاعت از فرزانگان که اساس نظام اجتماعي ما بود از ميان برود. در آن نظام پيوندهايي بود که فرزند را با پدر و همسر را با شوهر و مخلوق را با خالق و جامعه را با شريعت، مرتبط مي‌کرد و اعضاي خانواده با جامعه‌ي شهري به هم پيوند مي‌خوردند و رابطه‌اي مخروطي بين امت و شريعت برقرار بود.

در اين بستر هر شخصي مکاني داشت و هر صنفي آرماني و هر قومي نظامي، ولي با نفوذ فرهنگ غربي، اين رابطه‌ها از ميان رفت و به جاي آن دموکراسي و آزاديِ هر انسان در مقابل آن نظام سنّتي پيش آمد و رعايت قانون جاي رعايت آن روابط را گرفت و اين شد که شد.

آيا امروز راهي براي احياء آن‌چه مأواي بشر در ديروز زندگي بود مي‌توان داشت، تا انسان‌ها تابع نظامي باشند ماوراي نظامِ هم‌ترازکننده‌اي که همه را به سطح رکود انسانِ متوسط تقليل داده است؟ به نظر مي‌رسد انقلاب اسلامي طلوع برگشت به شرايطي است که در آن شرایط، مکانت‌ها رعايت شوند.

#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده

51- احترامي که يک فرزانه‌ي ايراني داشت، با احترامي که يک دانشمند علوم تجربي دارد متفاوت بود. زيرا آن‌چه کمال معنوي به حساب مي‌آمد، يگانگي بين گفتار و کردارِ آن انسان فرزانه بود.

چيزي که امروز از جهان ما گمشده است و آنچه هست، چيزي نيست که في‌الحال در مقابل ما حاضر است ولي از طريق انقلاب اسلامی راهي گشوده شده که حضور بالفعل ما در آينده به ظهور آمدن آن چيزي است که در خاطره‌ي قومي ما خود را نگه داشته تا ما از آن منصرف نشويم. در حالی که اگر انقلاب اسلامی وارد تاریخ ما نمی‌شد چیزی نمی‌گذشت که با غرب‌زدگی افراطی آیین فرزانگی قومی ما به کلی به فراموشی سپرده می شد.

#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده

50- ما با غرب‌زدگي که در قضاوت‌هاي خود داريم، تيشه به ريشه‌ي ميراث معنوي خود مي‌زنيم، هرچند راه حلّ آن دشنام به غرب نيست، مشکل آن است که ما خود را در فضاي غير انسانيِ يک شهر بزرگ، غريب احساس مي‌کنيم و اين غربت موجب خشونت و پرخاشگري نسبت به همديگر شده و متوجه‌ي نياز عاطفي خود نيستيم.

نياز به ديدي که طالب فضاي اُنس و تفکرِ قومي است و بايد آن‌چه را از دست داده‌ايم را با شکل‌دادن نظامي غير از نظام غربي، به‌دست آوريم. نظامي که به جاي انسانِ تُهي و بي‌خاصيت که در هر قالبي مي‌گنجد، انسان شرافت‌مند خلق کند که سرمايه‌ي اصلي‌اش شرافت‌هاي دروني و معنوي‌اش باشد.

آيا در اين رابطه در اين تاريخ، راهي غير از راهي که انقلاب اسلامي در مقابل ما گشوده است، مي‌توان تصور کرد؟

#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده

49- وقتي انسان گرفتار پوچي شد نه مي‌تواند مسائل مهم زندگي را طرح کند و نه قادر به حلّ آن‌ها خواهد بود. تجربه‌ي مستقيم نيهيليسم اين هوشياري را تحقق مي‌بخشد تا انسان بتواند فکري براي خود بکند و همه‌چيز را از نو مورد سؤال قرار دهد، در آن صورت راهي که خدا در مقابل بشر امروز گشوده است آشکار مي‌گردد و ارتباطِ نيم‌بندِ ما با ميراث معنوي گذشته به ارتباطي محکم بدل مي‌شود تا از گرفتاري نوسانِ بين عشق و نفرت و مهر و کين به در آييم. راهی را که انقلاب اسلامی، در راستای رجوع به جهانِ گمشده که جهانِ امید به بودن و متعالی شدن است، در مقابل بشر امروز گشوده است.

#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده