63- با سقراط، «وجود» به ارزشهاي اخلاقي کاهش يافت و عملاً فرع، مقدّم بر اصل شد. در سير تفکر غربي، دين سرانجام به اخلاق تحويل شد و هستي محدود به نظام منطقي عالم گرديد.
عالم شبکهاي از ارتباطات رياضي شد و انسان ترکيبي از دو جوهر- جوهر روح و جوهر امتداد- که هيچ سنخيتي با هم ندارند. اين در روح ايراني طور ديگري بود و از تقليل «وجود» به هر صفتي غير از «وجود» پرهيز شد و اخلاق، جزئي از نظام عالم دانسته ميشد و نه خلاصهي ديانت و معنويت.
در روح ايرانياسلامي در نظر به عالم، «حيرت» در ميان است و در روح غربي آن «حيرت» جاي خود را به «روش» داد و با بازگشت به عرفان از طريق حضرت امام از بستر فلسفهي يوناني فاصله گرفتيم.
#استاد_طاهر_زاده
#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده
آخرین نظرات