به فرمایش امام صادق علیه السلام، 4 چیز، زکات 4 چیز دیگراست
امام صادق علیهالسلام فرمود: « اَلْمَعْرُوفُ زَكَاةُ اَلنِّعَمِ وَ اَلشَّفَاعَةُ زَكَاةُ اَلْجَاهِ وَ اَلْعِلَلُ زَكَاةُ اَلْأَبْدَانِ وَ اَلْعَفْوُ زَكَاةُ اَلظَّفَرِ وَ مَا أَدَّيْتَ زَكَاتَهُ فَهُوَ مَأْمُونُ اَلسَّلَبِ[1] = احسان، زكات نعمت هاست؛ و شفاعت، زكات مقام؛ و بيماري ها زكات بدن؛ و گذشت، زكات پيروزي است؛ و هر آنچه كه زكاتش پرداخت شود، از دست رفتنش آسودگي باشد.»
کار خیر و احسان به دیگران، زکات نعمت است. اگر نعمتی نصیب شما شد، اولین چیزی که انسان باید به آن فکر کند، این است که چقدر از آن، سهم دیگران است. اگر شرف، عزت، آبرو، معلومات، سواد، معنویت و پول و هر چه که هست و هر چه که نصیب انسان می شود، باید ببینیم چقدر از آن باید خارج شود و به دیگران برسد. مثل آدم بدهکاری که تا پول دستش می آید می گوید، چقدر از آن را باید قسط بدهم. کسی که با روح زکات آشناست، می داند که اگر هر چه دارد را نگه دارد و همه چیزش را خودش مصرف کند، می بازد.
آن چیزی که به دیگران می دهیم، ماندنی است و آنچه که نزد ما می ماند از بین می رود: «مَا عِنْدَكُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاق ٍ[2]= آنچه پیش شماست، تمام مى شود و آنچه پیش خداست پایدار می ماند».
دریافت دو اسم، در ازای عطا و بخشش به دیگران
اگر در میان اسم های الهی به «جود» و «کرم» دقت کنیم، می بینیم که هر چه انسان جود و کرم بیشتری داشته باشد، نه تنها چیزی از او کم نمی شود، بلکه بر این صفت افزوده می شود. نمونه اش خود خداست.
وقتی در دعای افتتاح می خوانیم: «وَ لا تَزِیدُهُ [یَزِیدُهُ] کَثْرَةُ الْعَطَاءِ إِلا جُودا وَ کَرَما= و بخشش بسیارش، جز جود و كرم بر او نیفزاید»، یعنی دارد به دست ما این قاعده را می دهد که تو هم می توانی در جود و کرم، شبیه خدا شوی. یعنی هر چقدر که از تو خارج شود و به دیگران برسد، هر چیز مادی یا معنوی فرقی نمی کند، وقتی تو می توانی از آن بگذری و به دیگران عطا کنی، در عوض آن، به تو، دو اسم اضافه می شود. دو راه به سوی خدا برایت باز می شود و دو صفت از صفات خدا نصیبت می شود. یکی جود و دیگری کرم. مثل سوخت بنزین می ماند که شما هرچقدر پایت را بیشتر روی پدال گاز فشار می دهی، سرعتت بیشتر می شود و بنزین مصرفش بیشتر می شود و هر چقدر بنزین بیشتری مصرف کنی، زودتر می رسی.
استاد محمد شجاعی/بحث احسان
تمدنی گرفتار بحران ها
استاد طاهرزاده:
در تمدن غربي انسان همواره از فهم نيروی راستين خدادادی خود بی بهره مانده و به مقاصد اصيل دل نمی بندد و فطرت و شريعت برای او كهنه شده و از اين رو با پائين ترين و فرسوده ترين مرتبه وجود می خواهد عمر خود را به انتها برساند
و لذا همواره گرفتار بحران بوده و هست و برای رفع اين بحران از منبع لايزال غيب هيچ بهره ای نمی برد و به همين جهت باز بحران ديگری می آفريند و بيشتر از قبل از افق های قدسی دور می شود.
منبع:علل تزلزل تمدن غرب
فاصله تا معشوق ابدی
قرب الی الله
این یک نوع مهارت است که ما به دنبال خدا نگردیم . وقتی مخاطب، خدااست وقتی مخاطب ائمه اطهار باشد، انسان نباید در جستجوی شنونده حرفها و یا گوینده ی جواب ها باشد .باید بدانیم تمام دوست داشتن از جانب ایشان است .هر چه می گویید ،می شنوند ،و با بهترین کیفیت پاسخ می دهند . اگر میل و هوسی به خدا و ائمه در وجود ما شکل می گیرد ،اتفاقی نیست . این میل و هوس در وجود انسان ریشه دارند . ومنشأ این تمایلات خود ایشان هستند که میل ما را به سوی خودشان سوق می دهند . حال باید ببینیم خدا و ائمه چه قدر به ما نزدیک هستند ، که این چنین به ما القاء می کنند .
فاصله تا معشوق ابدی
در رابطه با خداوند متعال و ائمه اطهار اگر فاصله ی خودمان را بسنجیم ،متوجه می شویم خیلی دور هستیم . ولی زمانی که قرب او را با خودمان می سنجیم ، او را خیلی نزدیک می یابیم ؛ لذا می توانیم با او نجوا کنیم .اگر در ارتباطات ، شهود باشد ، ذهن به اطراف ،منحرف نمی شود چراکه لازم نیست به دنبال مخاطب بگردد.
حضرت موسی از خدا سوال می کند : ” تو نزدیکی با من که من با تو نجوا کنم یا دوری که ندات کنم “
خدا جواب می دهد ” انا جلیس من ذکرنی “"من همنشین کسی هستم که یادم کند “. همنشین اصطلاح و تشبیه و استعاره نیست ،همنشین یک امر حقیقی است ؛یعنی من کنار تو هستم . در قرآن توضیح می دهد که : ” نحن اقرب الیه من حبل الورید “"ما از رگ گردن هم به شما نزدیک تریم “.” ان الله یحول من القلب و المرء""خدا بین انسان و دلش فاصله می اندازد “؛یعنی خدا از خودت هم به خودت نزدیک تر است . ان الله علی کل شیء محیط ” ” خدا بر هر چیزی احاطه دارد “
استاد محمد شجاعی/بحث یاد خدا
بهای دوستی کردن را بپردازیم، بهشت جاودانه را به ما می دهند
باید اول یاد بگیریم که اهل دوستی باشیم و بهایش را بپردازیم. و اگر بهایش را پرداخت کردیم، آن چه که دریافت می کنیم، بهشت است که ماندنی و جاودانه است. یعنی حواله به آخرت نمی شود و در دنیا خیلی بالاتر از آن چه که قرار است به آن برسیم، نصیب مان می شود. دوستی و ارتباطات و پاتوق های بهشتی و اهل فطرت، خیلی می توانند در دنیا به دادمان برسند و خیلی می توانند برای مان کار کنند.
دوست بودن با دوستان، یکی از شعار های مهم ما برای رسیدن به این هنر آخرتی و بزرگ است. این همان هنر دوستی و مهرورزی نسبت به عزیزان و کسانی است که با ما در ارتباط هستند. یعنی اول باید تصمیم بگیریم که دوستی کنیم و دوستی کردن را دوست داشته باشیم. بعضی با خوبان قطع ارتباط می کنند و در خودشان هستند.
در اداره، در مشکلات کاری خودشان هستند و شب هم که به منزل می روند، آن قدر تلویزیون مشغول شان می کند که حتی از زن و بچه ی خودشان هم غافل می شوند و حرفی برای گفتن با آن ها هم ندارند. نهار و شام می خورند و می خوابند. اگر حرفی هم دارند، برای خودشان دارند. مثلاً چای چه شد؟ غذا را بیاورید و از این حرف ها! باید حرف خصوصی بین ما باشد.آن قدر موضوعات زیادی هست که بتوانیم حرف بزنیم. به جای این که در خودمان باشیم باید هنر دوستی کردن را از خانه و جاهای دیگر شروع و تقویت کنیم.
استاد محمد شجاعی/شرح زیارت عاشورا