?مقام معظم رهبري«حفظه الله» در رابطه با مبنا قراردادن حضرت امام مي فرمايند:
?امام خمينی، شخصيتی آن چنان بزرگ بود كه در ميان بزرگان و رهبران جهان و تاريخ، به جز انبياء و اوليای معصومين(ع)، به دشواری می توان كسی را با اين ابعاد و اين خصوصيات تصور كرد.آن بزرگوار، قوّت ايمان را با عمل صالح، و اراده ی پولادين را با همت بلند، و شجاعت اخلاقی را با حزم و حكمت، و صراحت لهجه و بيان را با صدق و متانت، و صفای معنوی و روحانی را با هوشمندی و كياست، و تقوا و ورع را با سرعت و قاطعيت، و ابهت و صلابت رهبری را با رقّت و عطوفت و خلاصه بسی خصال نفيس و كمياب را كه مجموعه ی آن در قرن ها و قرن ها به ندرت ممكن است در انسان بزرگی جمع شود، همه و همه را با هم داشت. الحق شخصيت آن عزيزِ يگانه، شخصيتی دست نيافتنی، و جايگاه والای انسانی او، جايگاهی دور از تصور و اساطيرگونه بود
❌مقام معظم رهبري با اين طور توصيف کردن امام مي خواهند روشن کنند نسبت ايشان با امام بر اساس اين تعريف است و نه تنها با اين توصيف جايگاه خود را مشخص کردند، راز بصيرت خود را نيز روشن نمودند، به اين صورت که بر همه ي ابعاد شخصيت امام تأکيد دارند.
?حتماً مي دانيد که مقام معظم رهبري به اين که فلسفه خوانده باشند مشهور نيستند - وگرنه انصافاً خوب فلسفه خوانده اند. ولي با اين همه با توجه به صدرايي بودنِ تفکر امام مي فرمايند: «امام چکيده و زبده ي مکتب صدرايي است، نه فقط در زمينه ي فلسفي اش، در زمينه ي عرفاني هم همين طور است».
?چرا اينقدر اصرار دارند انديشمندان و علماء حوزه وارد مباحث فلسفه و عرفان شوند و در سفر اخيرشان به قم باز اصرار کردند بر اين که بايد فلسفه و عرفان در حوزه ها رونق پيدا کند؟
⛔جز اين است که از اين طريق مي خواهند جوانب فلسفي و عرفاني مکتب حضرت امام(ره) به طور فعال در صحنه باشد؟ اين ها همه حکايت از آن دارد که مقام معظم رهبري مي خواهند مثل خودشان که مبادي فکري خود را از امام گرفته اند، جامعه نيز به حضرت امام متصل گردد. آيا اين که ايشان خود را اين طور متصل به حضرت امام نمودند موجب نشد نسبت به بقيه موفق تر عمل کنند؟ آيا اين نشان نمي دهد خداوند مسير بصيرت و رستگاري ما را در پذيرش همه جانبه ي حضرت امام قرار داده و بايد سلوک خود را در ذيل انديشه و شخصيت امام محقق کنيم؟
?منبع:کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی